Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@12:19:06 GMT

هویت واقعی سنگ‌نگاره دوره ساسانی تشریح شد

تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۸۳۵۰۴

هویت واقعی سنگ‌نگاره دوره ساسانی تشریح شد

اشتباه نگیرید؛ او یک «شاهزاده» ساسانی است

به گزارش ایسنا، پژوهشگر متخصص نقش برجسته‌های ساسانی گفت: روبان پشت سر مرد ساسانی نشان می‌دهد او یک شاهزاده و از خانواده سلطنتی و از فرزندان بهرام دوم است.

رویدادی کم‌نظیر، رونمایی از یک اثر تاریخی استردادی در موزه ملی ایران. دوشنبه ۱۹ تیرماه ۱۴۰۲ در گرماگرم یک روز تابستانی، نقش برجسته‌ای به قدمت ۲هزار سال بعد از ۳۵ سال سفر به تازگی به تهران رسیده است، دقیق‌تر بگوییم «هفتم تیر ۱۴۰۲ برگردانده شد»، بنا به آنچه گفته می‌شود «این سنگ‌نگاره در سال ۱۳۶۷ در بحبوحه جنگ تحمیلی (عراق-ایران) به صورت غیرقانونی از کشور خارج و به امارات رفته است، ۲۸ سال پنهان زندگی کرده و در سال ۱۳۹۴ (۸ سال پیش) در حالی که غیرمتعارف بسته‌بندی شده و آثار آسیب (شکستگی دو یا سه تکه شدن) در آن ظاهر بود، در فرودگاهی در لندن کشف و ضبط می‌شود، به ناگاه ۱۲ فروردین امسال گاردین از این اثر نفیس پرده برداشت و فرایند استرداد از همان زمان آغاز شد، در شناسنامه آن نوشته شده است "نقش برجسته یک نجیب‌زاده، سده سوم میلادی، دوره ساسانی، ارتفاع: ۱۰۲ سانتیمتر، وزن ۸۱ کیلوگرم، سنگ آهک".

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تا اینجا هر آنچه می‌دانیم همین است.

هویت واقعی سنگ‌نگاره دوره ساسانی تشریح شد

به جز اصالت اولیه اثر که تایید شده است، قرار است اطلاعات دقیق‌تر پس از بررسی و پژوهش کامل توسط یک گروه تخصصی اعلام شود؛ با همه گمانه‌زنی‌های مبنی بر اینکه این نقش برجسته "سرباز"، "سردار"، "مرد روحانی زرتشتی"یا یک "نجیب‌زاده" است، هویت این نقش برجسته یا تعلق منطقه‌ای آن و چگونگی جداسازی و خروج غیرقانونی از معما‌هایی است که پژوهشگران پاسخ می‌دهند. اما آنچه تا این امروز اصلاح شده و به یقین بر آن تاکید می‌شود این است که این مرد ساسانی یک «سرباز» یا «مقام نظامی» ساسانی یا یک «مرد روحانی» نیست.

"شاهزاده ساسانی" است، زیرا روبان و گردن‌بند مروارید دارد

دکتر سیدرسول موسوی‌حاجی درباره هویت سنگ‌نگاره ساسانی گفت: یقینا این نقش برجسته «سرباز ساسانی نیست»، و کاملا منتفی است، زیرا در هنر برجای مانده از دوره ساسانی اصلا، نقشی از سرباز ساسانی نداریم، که قابل مقایسه و تطبیق باشد. اصلا در آن دوره برای نمایش توانمندی، هنرمندان سرباز ساسانی را حجاری نمی‌کردند، البته با نظریه «سردار ساسانی» یعنی شخصیت مهم که در آن دوره مسئولیت نظامی داشته هم موافق نیستم.

استاد گروه باستان‌شناسی دانشگاه مازندران افزود: این نقش برجسته یک «شاهزاده ساسانی» و از اعضای خانواده سلطنتی است، در شیوه هنری دوره ساسانی، فقط فقط کسانی می‌توانستند در پوشاک خودشان روبان داشته باشند که یا از خاندان شاهی (شاهنشاه، ملکه، شاهزاده) و یا ایزد زرتشتی باشند. غیر از این دو گروه هیچ‌کسی حق نداشت از روبان استفاده کند.

پژوهشگر متخصص نقش برجسته‌های ساسانی گفت: روبان به عنوان یک شاخص پوشاک در پشت کلاه این مرد ساسانی که دنباله سربند اوست، آشکارا ثابت می‌کند او از اعضای خاندان سلطنتی است. او شاهنشاه ساسانی نیست، زیرا تاج رسمی بر سر ندارد، اتفاقا یک گردن‌بند مروارید دارد که در نقش هم کاملا مشخص است، در دوره ساسانی فقط و فقط خاندان سلطنتی می‌توانستند گردن‌بند مروارید نشان داشته باشند.

"در نقش برجسته‌های ساسانی مانند بهرام دوم در نقش رستم فارس، سراب بهرام، شاپور اول در نقش رجب فارس و تنگه چوگان بیشابور، «سرداران ساسانی» حضور دارند، هیچ‌کدام از آن‌ها گردن‌بند مروارید نشان ندارند، آن سرداران طوق بر گردن دارند، یک گردن‌بند مستطیل شکلی که تزیینات ندارد، البته برخی هم آن طوق را دارند و در داخل آن مروارید قرار دارد، اما اینکه دانه‌های مروارید در نخ رد شده باشد و بر گردن آویزان باشد مخصوص خاندان شاهی است" مرد ساسانی در این نقش برجسته با انگشت سبابه در حال ادای احترام است.

شاهزاده ساسانی از فرزندان بهرام دوم

دکتر موسوی حاجی با طرح این سوال که «این شاهزاده ساسانی کیست» توضیح داد: شاهزاده‌های ساسانی را بر اساس نشانی که بر روی کلاه آنهاست یا بر اساس شکل کلاه آن‌ها می‌توانیم شناسایی کنیم، مثلا بهرام سوم (فرزند ارشد بهرام دوم) سکان‌شاه بود و حکومت سَکِستان، هند و کرانه‌های دریا را بر عهده داشت؛ ولیعهد ساسانی کلاهی دارد که جلوی آن متمایل به جلو است، همان طور که در این سنگ نگاره مشخص است این شاهزاده ساسانی نشانی روی کلاه ندارد، پس بهرام سوم نیست.

پژوهشگر متخصص نقش برجسته‌های ساسانی گفت: آثار و نشان‌های این نقش برجسته ساسانی از جهات مختلف مانند پوشاک و آرایش گیسوان، رشته نوار بافته‌شده عمودی در پشت سر، ریش بافته مطبق، و البته گردن‌بند او که شبیه با گردن‌بند شاپوردختر و بهرام دوم، حالت بلند شدن دست راست و انگشت سبابه مقابل صورت و پنجه دست چپ روی قبضه شمشیر و کمربندی که قبضه شمشیر که نگاه می‌دارد، کاملا قابل مقایسه با پوشاک و آرایش نقش برجسته‌های بهرام دوم است، اما او بهرام دوم هم نیست.

گیسوان بافته‌شده عمودی برای دوران بهرام‌هاست

دکتر موسوی حاجی توضیح داد: نوع بافت گیسوان که بافت شده و عمودی است مربوط به دوره بهرام‌ها (ساسانی) است، پس با استناد به حالت دست، آرایش، لباس، پوشاک، کلاه و ریش و مو بافته شده عمودی این اثر به دوران بهرام دوم بسیار نزدیک‌تر است.

وی تاکید کرد: قطعا این نقش برجسته بهرام دوم و حتی بهرام سوم (سکان شاه) فرزند بزرگ و ولیعهد بهرام دوم (شاهنشاه) نیست، بهرام سوم نشان مخصوص و کلاه مخصوص خود را دارد، کلاه سر این شاهزاده کاملا متفاوت است. به احتمال بسیار بسیار قوی این شاهزاده ساسانی یکی از فرزندان پسر بهرام دوم (۲۷۴ تا ۲۹۴ میلادی) است که در زمان حکومت پدر قطعا مسئولیت حکومتی سیاسی یکی از ایالت‌های ایران را داشته است.

انگشت سبابه نشان احترام به مافوق یا نماد مذهبی

دکتر موسوی حاجی گفت: برخی کارشناسنان گفته‌اند «این نقش برجسته بخشی از یک نقش (بزرگتر) است که نقش مقابل دارد» تردید ندارم که این سنگ‌نگاره تک‌نقش است، زیرا داخل یک طاق قرار دارد، قوس طاق کامل است، اگر چه میانه پای‌تاق آسیب دیده است، اما اگر درست به انتهای قوس طاق توجه کنیم پایه طاق وجود دارد، پس این نقش کامل در یک طاق محصور شده است، هیچ نقش دیگری داخل آن به جز خود این نقش وجود ندارد، همانند این نقش را نقش برجسته گویم وجود دارد.

هویت واقعی سنگ‌نگاره دوره ساسانی تشریح شد

پژوهشگر متخصص نقش برجسته‌های ساسانی درباره نشان اشاره سبابه دست راست گفت: این حالت دست از زمان اردشیر بابکان یعنی ابتدا تا اواخر دوره ساسانی مرسوم بوده است، گرفتن انگشت سبابه مقابل صورت نشانه احترام به مقام مافوق است، قرار گرفتن پنجه دست در مقابل صورت، پنجه‌های دو دست بر روی شمشیری که در میان پا‌ها قرار دارد، قرار گرفتن پنجه دو دست در داخل آستین، این‌ها هم نشان‌های احترام به مافوق در هنر دوره ساسانی است.

وی توضیح داد: شواهد نشان می‌دهد با این نوع احترام انگشت سبابه، حتما و باید در مقابل این شاهزاده ساسانی البته خارج از کادر طاق یک نقش دیگری وجود داشته است، که می‌تواند شاهنشاه ساسانی باشد، چون خود او یک شاه یا شاهزاده (مانند گیلان‌شاه، کرمان‌شاه، سکان‌شاه) است؛ البته می‌تواند در مقابل او ایزد زرتشتی (مانند اهورامزدا، میترا و آناهیتا) یا یک آلتر (پایه) آتش با فوران شعله آتش باشد، اما، چون نمی‌دانیم منشا و مبدا این نقش برجسته دقیقا کجاست، نمی‌توانیم دقیق نظر بدهیم و انگشت سبابه احترام او را توجیه کنیم.

نقش برجسته ساسانی سال ۱۳۹۴ در فرودگاهی در لندن کشف و ضبط شد

"مرد مذهبی" نیست، زیرا قیچی روی کلاه ندارد

دکتر موسوی حاجی از اینکه برخی کارشناسان این نقش برجسته را یک «مرد مذهبی ساسانی» توصیف کرده‌اند، ابراز تاسف کرد و افزود: در دوره ساسانی حداقل در دوره ۷ پادشاه ساسانی (اردشیر بابکان، شاپور اول، هرمز اول، بهرام اول، بهرام دوم، بهرام سوم و نرسه) یک روحانی برجسته و بلندپایه به نام «کرتیر» داریم، که موبد موبدان و در راس همه روحانیون زرتشی است. کرتیر مشخصات خاص خود را دارد، فاقد ریش و سبیل است و بر روی کلاه او نشان ویژه شبیه قیچی وجود دارد، که نماد ویژه است یعنی کرتیر به عنوان عالی‌ترین مقام دوره ساسانی حق داشت کات کند، هر چیزی را که با نظر او مغایر است متوقف (وتو) کند.

استاد گروه باستان‌شناسی دانشگاه مازندران توضیح داد: نقش برجسته‌ای که در موزه ملی ایران رونمایی شد قطعا یک روحانی مذهبی یا شاهزاده ایزد زرتشتی نمی‌تواند باشد، زیرا قیچی روی کلاه او وجود ندارد، او ریش و سبیل پر و مطبق دارد، پس نظریه "مرد روحانی" هم مطلقا مردود است. این نقش برجسته مطلقا سرباز ساسانی، سردار ساسانی، شاهنشاه ساسانی، ایزد زرتشتی، روحانی ساسانی نیست و حتما و حتما شاهزاده ساسانی است.

حفظ شان نقش برجسته نفیس در گرو اطلاعات صحیح علمی است

دکتر موسوی حاجی با انتقاد از روند بررسی و پژوهش اولیه نقش برجسته بازگردانده شده و نحوه رونمایی و اطلاع‌رسانی آن گفت: این اثر یک نقش برجسته نفیس، فاخر و ارزشمند است و باید با اطلاعات دقیق حتی در همین گام‌های اول به مردم معرفی شود، شایسته بود دو هفته قبل از رونمایی هم با تاملی بیشتر، با حضور تعداد بیشتری از کارشناسان و پژوهشگران متخصص دوره ساسانی این اثر بررسی و تحلیل می‌شد، توقعی نیست که مدیران اجرایی میراث‌فرهنگی اطلاعات تخصصی از این نوع آثار داشته باشند، اما باید به این توجه داشت که مجامع علمی و جهانی حوزه باستان‌شناسی اخبار و اطلاعات را رصد می‌کنند. انتظار این است که نشست‌ها و گروه‌های مطالعاتی تخصصی با حضور متخصصان برگزار می‌شد، از نزدیک این نقش برجسته بررسی می‌شد، مطالعه این نوع آثار متفاوت است، نه تنها باید روی اثر (نقش برجسته) حتی پشت اثر بازبینی و تحلیل شود. حفظ شأن این نقش برجسته نفیس در گرو استخراج اطلاعات صحیح علمی در حوزه باستان شناسی است.

منبع: فرارو

کلیدواژه: نقش برجسته قیمت طلا و ارز قیمت موبایل نقش برجسته سرباز ساسانی باستان شناسی دوره ساسانی انگشت سبابه مرد ساسانی بهرام سوم بهرام دوم سنگ نگاره روی کلاه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۸۳۵۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

احسان طبری؛ تئوریسین برجسته چگونه از مارکسیسم برگشت و «خدمت‌گزار بزرگ نظام اسلامی» شد

 عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 35 سال قبل در 9 اردیبهشت 1368 خورشیدی یکی از بحث‌انگیزترین شخصیت‌های تاریخ معاصر ایران درگذشت: احسان طبری، تئوریسین برجستۀ حزب توده و مهم ترین نظریه‌پرداز مارکسیسم در ایران که در زندان جمهوری اسلامی از مارکسیسم برید و دربارۀ اسلام نوشت. حتی پس از آزادی از زندان.

    چون فضای سیاسی متأثر از برکناری آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری بود و بعد هم بیماری امام خمینی و سپس درگذشت ایشان و موضوع جانشینی و چندان مجال پرداختن به طبری فراهم نیامد حال آن که اگر این اتفاق چندی بعدتر رخ می‌داد درباره او بسیار بیشتر گفته و نوشته می‌شد. هر چند در آن زمان برخی مجلات روشن‌فکری از یاد او فرونکاستند زیرا  تنها وجه سیاسی نداشت.

    برخی از هم حزبی های او اعلام ترک مارکسیسم و ترجیح و گرویدن به اسلام را ناشی از این می‌دانند که اهل مقاومت نبود و بعضی هم به این سبب که همین که ایران از متحد آمریکا به دشمن آن بدل شده بود ولو با اسلامیت انقلاب 57 که نسبتی با ماتریالیسم و مارکسیسم نداشت برای او مطلوب بود و اسلام انقلابی را از این منظر پذیرفت. کما این که وقتی هنوز مارکسیست بودند ابایی نداشتند در انتحابات خبرگان قانون اساسی از حجت‌الاسلام یونس موسوی در کرمانشاه حمایت و تصریح کنند: کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران ضمنا اعلام می‌دارد: در هر نقطه‌ای که آیت‌الله صادق خلخالی نامزد باشند به ایشان رأی خواهند داد. (9 مرداد 1358، هفته نامۀ مردم)
 
    دکتر انور خامه‌ای از گروه 53 نفر (اولین تشکل مروج کمونیسم در ایران در زمان رضاشاه) درباره طبری گفته بود: «او  آدمی بی‌کینه بود ولی مهم‌ترین صفت او این بود که قدرت مقاومت او کم بود. چندان که در جوانی و بعد از دستگیری با دیگر اعضای ۵۳ نفر در همان اولین جلسات دادگاه همه اطلاعات خود را با توضیحات مفصل نوشت. بعدها هم مثل یک چوب تربه هر صورتی که خواستند درآمد. آدمی با معلومات بسیار و ارزش بالای فکری و ادبی  اما از حیث ایمان به راه و روش و استحکام ضعیف.» - [مجلۀ آدینه مرداد 68]

  در این موضوع اما کسی تردید ندارد که احسان طبری نابغه‌ای بود که اگر عمر خود را پای حزب توده نمی‌گذاشت و ۳۰ سال (از ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷) خارج از ایران به سر نمی‌برد یا در غرب روزگار می‌گذراند جایگاه علمی یا ادبی یا دانشگاهی بسیار بالاتری کسب می‌کرد در حالی که در اتحاد شوروی هم در عالی‌ترین سطح با آکادمی علوم همکاری داشت اما به هر حال عنصری سیاسی و ایدیولوژیک به حساب می‌آمد.

   ترور شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و اعلام انحلال و غیر قانونی بودن حزب توده چاره‌ای جز مخفی شدن و سپس فرار پیش پای سران حزب توده و از جمله احسان طبری نگذاشت هرچند که برخی از سران حزب که به زندان افتادند نیز موفق به فرار شدند و موضوع مستند «فرار از قصر» که به تازگی ساخته و ارکان شده همین است.

   در دوران رضاشاه احسان طبری مانند دیگر اعضای گروه ۵۳ نفر به زندان افتاد و در پی شهریور 1320 فضا تغییر کرد آن قدر که در شرکت نفت انگلیس استخدام شد و برای نشریه اخبار روز مطلب ترجمه می کرد و از این حیث می توان طبری را یکی از برجسته ترین روزنامه نگاران ایران هم دانست. اگرچه بعد از شرکت نفت روزنامه نگاری او تنها در چارچوب حزب بود و در این باره دو نظر وجود دارد: یکی قایل به روزنامه نگاری حزبی به عنوانی یک ژانر در ژورنالیسم است و دیگر این دیدگاه که روزنامه نگار باید به دنبال واقعیت و کشف حقیقت و توصیف روایت باشد و با نگاه حزبی نمی توان و این دیگر تبلیغ است و روزنامه نگاری مستقل نیست.

     کار در شرکت نفت انگلیس با انتقاد دوستان و هم حزبی ها مواجه شد و چون اعلام کرد تنها به قصد امرار معاش و تامین زندگی است از او خواستند در خبرگزاری تاس مشغول شود و از این پس رسما حقوق بگیر حزب شد تا ماجرای ترور در سال ۱۳۲۷ هر چند کمی  قبل از آن هم تشکیلات حزب توده در شمال متلاشی شده بود.

   به شمال اشاره شد. بدنیست بدانیم مازندرانی بود و پدرش شیخ حسین طبری معمم و وکیل دادگستری و در متن ادعا نامه مدعی  العموم درباره ۵۳ نفر درباره شماره ۲۷ چنین آمده بود: «احسان الله طبری فرزند حسین. اهل ساری، مقیم تهران، خیابان عین الدوله، ۲۱ ساله، محصل دانشکده حقوق. در خانه او اوراق کمونیستی کشف شده و آنها را ترجمه کرده است. نظر به اقاریر و اعترافات صریح تردیدی در ارتکاب متهم به قیام علیه امنیت و استقلال کشور وجود ندارد و طبق ماده یک قانون سابق الذکر ( قیام علیه امنیت ملی) صدور حکم مجازات مشارالیه مورد تقاضاست.»

  دستگیری او روز ۲۶ اردیبهشت ۱۳۱۶ صورت پذیرفت و دادگاه او اندک زمانی بعدتر تشکیل و به سه سال و نیم حبس محکوم شد و اگر رضاشاه برکنار و تبعید نشده بود هم البته باز آزاد می شد منتها در این صورت فضای سیاسی دیگر مساعد نبود حال آن که طی ۵ سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ فضا برای فعالیت حزب توده و ترویج مارکسیسم بسیار مساعد شده بود.

  انورخامه ای از دیگر اعضای ۵۳ نفر درباره هوش و نبوغ و قدرت یادگیری احسان طبری گفته بود: «در زندان با یک یهودی آشنا شد که مهاجر فراری بود که پدرش از شوروی اخراج شده به ترکیه رفته بود و از آنجا به فلسطین تبعید شد و در مرز انگلیسی ها به ایران تحویل داده بودند و تا ۱۳۲۰ در زندان بود و سلول او درست مقابل احسان طبری قرار داشت. با هم قرار گذاشتند او به طبری ترکی استانبولی بیاموزد و طبری هم به او فارسی. تنها دو ماه بعد طبری که از زندان آزاد شد خواندن و نوشتن ترکی استانبولی را به خوبی فراگرفته بود در حالی که ‌آن یهودی همچنان تنها چند کلمه فارسی یاد گرفته بود!»

   بالاترین استعداد احسان طبری در زبان آموزی بود تا جایی که گفته شده به ۱۰ زبان مسلط یا دست کم با آنها در حد خواندن آشنا بود چندان که می توانست به جز فارسی، انگلیسی و عربی و فرانسه و آلمانی را بخواند و نیز روسی و ترکی و لاتین و اوستایی و پهلوی را!

  چنین استعداد و نبوغی به شوروی رفت و در مدرسه عالی حزب در مسکو تاریخ خواند و از فلسفه هم غافل نبود و عنوان پایان نامه او فلسفه ابن سینا بود. ۱۰ سالی در مسکو بود و بعد از بهبود روابط شاه با شوروی از طبری خواستند به لایپزیک آلمان شرقی برود.

  در دوران دولت ملی مصدق و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نیز انقلاب ۵۷ در ایران نبود و بعد از پیروزی انقلاب و در پی ۳۰ سال به ایران برگشت و ترجیح داد به امور فرهنگی و انتشاراتی و مطبوعاتی حزب توده برسد و مانند نورالدین کیانوری زیاد در چشم رسانه ها نباشد.

  با این حال در تابستان ۱۳۵۸ کاندیدای انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شد که نام رسمی آن مجلس بررسی نهایی  پیش نویس قانون اساسی شد. حضور سران حزب توده و روشنفکران سکولار در آن انتخابات سبب شد روحانیت و حزب جمهوری اسلامی و نیروهای ملی مذهبی ائتلاف کنند و همان فهرست ۱۰ نفره برنده شد: آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله منتظری، دکتر بهشتی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، دکتر گلزاده غفوری، ابوالحسن بنی‌صدر، مهندس عزت‌الله سحابی، شیبانی، علی‌محمد عرب و منیره گرجی. ائتلافی که تنها در مخالفت با سکولارها و توده ای ها و مجاهدین خلق متحد بودند و بعد بین خودشان اختلاف فراوان افتاد.



  حضور کارگر گمنامی به نام علی محمد عرب در لیست ائتلاف حزب جمهوری اسلامی باعث شد او یک میلیون و ۳۰۵ هزار و ۱۲۶ رای بیاورد و نفر دهم شود در حالی که روشن فکر مشهوری چون دکتر علی اصغر حاج سید جوادی یک میلیون رای کمترآورد: ۲۹۸ هزار و ۳۶۰ رای (چند صد رای بیشتر از مسعود رجوی که نفر دوازدهم شد).



  در این فضا احسان طبری هم ۴۷ هزار و 225 رأی آورد که نشان می داد وزن اجتماعی حزب بوده در فضای بعد از انقلاب چقدر است و جالب این که از خود نورالدین کیانوری دبیر کل حزب توده بیشتر چون او ۳۲ هزار و ۶۲۷ رای آورده بود و این نشان می‌داد رأی به طبری تنها سیاسی نبوده و به خاطر شخصیت علمی و ادبی او هم بوده است.

  با این که حزب توده خود را با انقلاب همراه و موافق نشان می داد و از حذف لیبرال‌ها و جهت گیری ضد آمریکایی آن خرسند بود اما در همان اوایل دهه ۶۰ سراغ آنان هم رفتند و غالب رهبران تن به اعتراف دادند و معدودی چون هوشنگ ابتهاج (سایه) بعد یک سال به خاطر اشتهار ادبی بی اعتراف و برنامه تلویزیونی آزاد شدند. بقیه چند سال در زندان بودند و بعد به خانه های امن انتقال یافتند هر چند در مواردی با حکم اعدام هم روبه رو شدند چندان که تکان دهنده ترین بخش مستند «فرار از زندان» اعدام یک نفر ده ها سال بعد از فرار مشهور و در همان دهه ۶۰ است.

  شهرت اصلی احسان طبری مغز متفکر مارکسیسم و حزب توده در ایران بود اما وقتی به سهولت همه خطاها را پذیرفته و در زندان کتاب «کژراهه» ‌را نوشت مثل بقیه به او جاسوس و خائن گفته نمی شد. نه توده ای‌ها و نه جمهوری اسلامی و از این نظر موقعیت متفاوتی داشت.

فردای روزی که در بیمارستان «تهران» درگذشت هم روزنامه کیهان در شمارۀ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۸ در خبری که البته به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی تنظیم شده بود او را تنها با همان نام و نام خانوادگی معرفی کرد و اشاره ای به آن همه پیشینه حزبی و سیاسی و فرهنگی و علمی نکردند و تنها نوشتند احسان طبری درگذشت.

      رییس بعدی کیهان - حسین شریعتمداری- اما که ساعت‌ها در زندان با او گفت‌و‌گو کرده بود سال ها بعد درباره او گفت:

    «حضرت امام خیلی پی‌گیر وضعیت احسان بود و ان‌شاء الله خدا بیامرزدش . وقتی که از مارکسیسم برگشت و خبر به امام رسید حضرت امام فرمودند آزاد شود. احسان هیچ نیاز نداشت وانمود کند از مارکسیسم برگشته و مسلمان شده چون در جرایم خاص حزب توده دخالتی نداشت و اگر هم فرض کنیم قصد تظاهر داشت تظاهر هم حدی دارد نه این که یک دفعه مارکسیسم را از بنیان تکان دهد. به مجرد پخش سخنان او از تلویزیون ایران همه کُپ کردند و رادیو بلگراد گفت به خاطر تزریق آمپول است و باور نمی کردند. چون این احسان بود که سخن می گفت. کسی که تمام کتاب های خود را مخدوش اعلام کرد و کژراهه را نوشت و مبانی مارکسیسم را زیر سوال برد در حالی که می توانست این کارها را نکند و بعد از آزادی دیگر ننویسد. به خاطر همین با خیال راحت می گویم  مرحوم احسان طبری خدمت بزرگی به نظام اسلامی کرد.»

   کافی است به یاد آوریم آقای حسین شریعتمداری درباره برخی از برجسته‌ترین صاحب منصبان نظام جمهوری اسلامی در گذشته و حتی روحانیون بلندمرتبه هم به تصریح یا تلویح از تعبیر «خیانت» استفاده می‌کند ولی درباره احسان طبری برجسته ترین تئوریسین مارکسیسم در ایران می گوید «خدمت بزرگی به نظام اسلامی کرد.»

    از این رو شاید اگر حسین شریعتمداری چند سال قبل رییس کیهان شده بود درباره تئوریسین برجسته و سابق مارکسیسم و مغز متفکر حزب توده و عضو ارشد آکادمی علوم اتحاد شوروی این تیتر را بر صفحه اول روزنامه می نشاند: «خدمت‌گزار بزرگ نظام اسلامی درگذشت.»

  آقای شریعتمداری البته به عنوان روزنامه نگار طرف گفت‌و‌گو با احسان طبری نبود. از این رو بی‌مناسبت نیست توصیف دو نفر دیگر را هم بیاوریم. یکی محمود اعتماد‌زاده (به آذین) که خود در موج اولیه دستگیری سران حزب توده در سال 63 به زندان افتاد و نوشت: ««پیر و شکسته شده و دست راستش بر اثر سکته رخوتی دارد. زبانش کمی کند است و گوشش سنگین و در آن بیرون نیز همسرش آذرخانم با سرطان می‌جنگد! خبر رسید که همسرِ طبری درگذشته است. پیرمردِ تنها، گاه بی مقدمه و بی صدا اشک می‌ریزد».

   یکی از معدود روزنامه نگاران مشهور غربی که موفق به دیدار با احسان طبری شد خانم لورانس دئونا روزنامه‌نگار سوییسی بود که در همان سال ۱۳۶۳در زندان قصر با او ملاقات کرد و در کتابی با همین عنوان خاطرات ملاقات با طبری در زندان که 4 سال بعد منتشر شد نوشت:

   «سرانجام معجزه روی داد در مقابل من درهای زندان باز و بسته می‌شوند. طبری آنجاست. مبهوت از نور فلاش‌ها، سراپا ایستاده خمیده، لاغر، با پوست مرطوب و براق، شکسته‌تر از سن و سالش. اگرچه گفت‌و‌گو چند دقیقه بیش به طول نینجامید اما من هرگز فراموش نمی‌کنم که یک متفکر کمونیست به شما بگوید آری خانم! این طور است من پذیرفته‌ ام. من ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی اسلام را پذیرفته‌ام...»

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: زائری: 40 سال قبل قرار بود احسان طبری و آریانپور بیایند و در دانشکده الهیات مارکسیسم را تدریس کنند و اکنون در چهلمین سالگرد انقلاب من از روضه‌خوانی و منبر امام حسین منع می‌شوم!/ گفته بودم حجاب اجباری در دین نیامده نامه احسان طبری از زندان به دکتر سروش: "همسانی عقیدتی میان ما (البته از سمت من) نزدیک به حصول است"

دیگر خبرها

  • ببینید | توصیه جالب و متفاوت بهرام بیضایی به بهاره رهنما
  • برجسته‌ترین ویژگی‌های اپل واچ جدید
  • احسان طبری؛ تئوریسین برجسته چگونه از مارکسیسم برگشت و «خدمت‌گزار بزرگ نظام اسلامی» شد
  • برگزاری ۱۴ دوره جشنواره شعر رضوی در استان خوزستان
  • شاهکار کین؛ شاهزاده هری در آستانه شکستن رکورد بمب‌افکن در بایرن مونیخ
  • برگزاری ۱۴ دوره جشنواره شعر رضوی در خوزستان
  • اجرای ۳۰ عنوان برنامه، به مناسبت هفته عقیدتی سیاسی در استان همدان
  • عکس| انتشار یک عکس عجیب از بهرام رادان به مناسبت تولدش
  • عکس| تصویری دیده نشده از پیمان معادی، امین حیایی و بهرام رادان
  • لحظات مرگ یک چهره برجسته در مراسم بزرگداشتش